به گزارش قدس آنلاین، در این اثر، ما با یک خانواده عطار در یک محله سنتی تهران آشنا میشویم که شغل عطاری از نسلهای گذشته به آنها منتقل شده است. خانواده عطار در میانه تغییرات و تحولات شیوه زندگی مردم در دوران فعلی، با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند که گاه به موقعیتهای طنزآمیز و جذابی تبدیل میشود.
در این میان، یکی از شخصیتهای اصلی سریال، رضا عطاران، پسر خانواده است که پس از سالها تحصیل در رشته هوافضا و زندگی در خارج از کشور، به ایران بازمیگردد.
او که علاقهای به شغل سنتی پدر و جد خود ندارد، با فشار سنت خانوادگی مجبور به ورود به شغل عطاری میشود و این موضوع به موقعیتهای طنز و جالبی در داستان منجر میشود. ترکیب این ماجرا با دنیای جدید و تحولات روز موجب خلق لحظاتی جذاب و خندهدار برای مخاطب خواهد شد.
این سریال نه تنها به زندگی یک خانواده با پیشینه سنتی و شغل خاص خود میپردازد، بلکه قصههای پر از رنگ و لعاب محلهای را نیز روایت میکند که هر یک از اهالی آن به نوعی با مشکلات و مسائل روزگار خود دست و پنجه نرم میکنند.
در کنار داستان اصلی، سریال «بدل» با بهرهگیری از بازیگران شناخته شده و بااستعداد سعی دارد مخاطب را در دنیای شیرین و پرهیجان این محله سنتی غوطهور کند و به ویژه در روزهای ماه رمضان و نوروز، لحظاتی شاد و سرگرمکننده را برای بینندگان به ارمغان بیاورد.
شهرام قائدی، بهمن جولائی، مجید حسنزاده، پریسا مقتدی، داریوش سلیمی، اشکان اشتیاق، آوا رزازان، محمد اسلامی، عرفان آصفی، هادی عامل هاشمی، یدالله شادمانی، گیتی معینی، ساعد هدایتی و ماهان عبدی از جمله بازیگران این سریال هستند.در مصاحبهای با علیرضا مسعودی، کارگردان «بدل» درباره جزئیات بیشتر این سریال صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
درباره قصه و محوریت «بدل» کمی توضیح دهید. آیا این سریال طنز موقعیت است؟
بله، سریال بدل طنز موقعیت است، اما من سعی کردهام کاراکترها به شکلی کمدی و در عین حال جذاب خلق شوند. دیالوگهای این سریال نیز پر از شوخیها و موقعیتهای بامزه است. در حقیقت، بدل ترکیبی از کمدی و موقعیت است که در آن به رویدادهایی جالب و طنزآمیز پرداخته شده است.
با وجود تجربه موفق «نوروز رنگی»، چرا چند سال طول کشید تا دوباره به تلویزیون برگشتید؟
پس از موفقیت «نوروز رنگی» پیشنهادهای زیادی برای ساخت سریال داشتم از جمله «خوشنام»، اما به دلایلی نتوانستیم آن را بسازیم. همچنین در سال ۱۴۰۱ به پروژه «آزادی مشروط» مسعود دهنمکی مشغول بودم که این موضوع مانع تمرکز من روی پروژه خودم شد. در نهایت در سال ۱۴۰۲ تصمیم به ساخت سریال جدیدم گرفتم.
شما همیشه در کارهایتان نام و نشانی از مشهد میآورید. در این کار هم ضبط در مشهد داشتید؟ به خاطر عِرق خودتان بود یا اقتضای موضوع و داستان؟
من به شدت مشهد را دوست دارم. تمایل دارم در هر سریالم یک نام و نشان از مشهد به خصوص حرم مطهر آقا امام رضا(ع) داشته باشم. مشهد شهر من است و بسیار دوستش دارم. در این سریال هم از قسمت ۱۰ به بعد در مشهد میگذرد و سعی کردیم به امام رضا(ع) عرض ارادتی داشته باشیم.
از انتخاب بازیگران برایمان بگویید. به نظر میرسد بیشتر آنها چهره هستند و از بازیگران نوظهور کمتر استفاده کردهاید.
من دوست دارم در همه کارهایم، در کنار پیشکسوتان و بازیگران بنام که سالها با آنها کار کردم، از بازیگران جوان که استعداد دارند هم استفاده کنم و به آنها فرصتی بدهم. در این کار هم از همین فرمول یعنی ترکیب بازیگران جدید و قدیم استفاده کردم. شهرام قائدی عزیز در «بدل» نقشآفرینی میکند و به نظرم جزو معدود بازیگرانی است که بدون اغراق از عهده هر نقشی برمیآید. او بسیار حرفهای و کاربلد است. از همان ابتدا که این نقش را مینوشتم به شهرام فکر میکردم.
با پریسا مقتدی هم در نوروز رنگی کار کرده بودم و میدانستم توانمند است و زوج هنری خوبی میشوند. با برخی از بازیگران این کار مثل ماهان عبدی از کودکیشان کار کردم و در همه کارهایم هست. چون از توانمندیها و استعدادش خبر دارم و به خوبی از او بازی میگیریم، اما به طور کلی دوست داشتم نقشهای اول، بازیگران نوظهور باشند. از افراد زیادی تست گرفتیم و سرانجام دقیقه ۹۰ آوا رزازان را انتخاب کردیم.
عرفان آصفی را رضا عطاران به من معرفی کرد. خودم از انتخاب بازیگران بسیار راضیام، چون طبق بازخوردها میبینم که خانواده بدل به دل مردم نشسته است.
فکر میکنید بدل هم مثل نوروز رنگی جای خاصی میان مخاطبان پیدا کند؟
ما در این سریال روی یک لهجه تمرکز نکردیم. در واقعیت، تهران شهری است که افراد از همه شهرستانها و همه لهجهها حضور دارند. من هم در سریال محلهای را در نظر گرفتم که لهجههای گوناگونی مثل ترکی، کردی، مشهدی و... را بشنویم. سعی کردم از تمام اقوام دوستداشتنی ایران نمایندهای در محله سریالم داشته باشم. پس از این سریال یک قصه جدید دارم که باز هم اتفاقش در دهه ۶۰ میافتد. اگر همه چیز به خوبی پیش برود، امیدوارم تا دو سال آینده آن را بنویسم و بسازم.
به نظر شما چرا استقبال مردم از سریال طنز بیشتر است و چرا در این سالها این ژانر در تلویزیون مهجور ماند؟
این روزها فشار اقتصادی و مشکلات زیاد است و مردم دوست دارند وقتی به خانه میرسند و تلویزیون را روشن میکنند، دوباره بدبختی، غم و گرفتاری نبینند. سریالهایی که به موضوعات منفی پرداختهاند، برای مردم خستهکننده شدهاند و میخواهند کمی بخندند و شاد باشند. به همین خاطر من خودم این سبک را بیشتر دوست دارم اما اینکه چرا مهجور مانده است را باید از مدیران بپرسید چون برخی موارد به سیاستهای آنها برمیگردد. علی مشهدی ژانرش کمدی است و دوست دارد فقط در همین ژانر بماند اما مدیران باید پاسخ دهند که با وجود استقبال مردم، چرا در این سالها توجه و ساخت این گونه سریال کم شده است.
نظر شما